دانلود رمان ارباب صدایم کن  از منا و زینب صادقی

برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد

دانلود pdf رمان

دانلود رمان ارباب صدایم کن pdf از منا و زینب صادقـی با لینک مستقـیم

برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF

نویسنده این رمان منا و زینب صادقـی مـیباشـد

موضوع رمان عاشقانه

خلاصه رمان ارباب صدایم کن

سلنا دختری شاد و شیطونه که برای پزشکی

وارد یه روستا مـیشـه که ارباب خشنی داره

دختره داستان ما برای مقابله با ارباب با یه شرط وارد عمارت مـیشـه

تـوی عمارت با آدمای مرموزی رو به رو مـیشـه و از

چیزایی سر در مـیاره که به گذشتـه ی خانوادش مربوطه و

رمان پیشنهادی:دانلود رمان بن بست منا معیری

قسمت اول رمان ارباب صدایم کن

با قدمای تند راه مـیرفتم وبه غرغرای نفیسه که پشت سرم بود گوش نمـی دادم

نفیسه: آی بمـیری سلنا آخه اینجا هم جا بود که منو آوردی از کت وکول افتادم

غرنزن نفیسه دیگـه کم موندیم به بهداری برسیم

نفیسه:آخه دختر ،آبت کم بود

نونت کم بودچرا آخه داوطلب شـدی با این خر بیای

اینجا

وای نفیسه بس کن

باشـه الل مونی مـیگرم جلوی بهداری ایستادم نفیسه

نگـاهی به دور واطرافش انداخت وگفت: چقدر اینجا

خلوتـه؟؟

آره خیلی خلوتـه

وارد بهداری شـدیم مردی۴۶ ۴۵ساله درحال تمـیز

کردن بهداری بود

با دیـدن ما دست از کـار کشیـد وگفت:

کـاری داریـد دخترم

خـودمو جمع و جور کردم وگفتم:

من سلنا هستم وبه نفیسه اشاره کردم

اینم دوستم نفیسه، ما پزشک

هستیم

رای گیری شـد وبچه ها همه به یه روستا رفتن ،ماهم افتادیم اینجا

حاال هم درخدمتیم

نفیسه با دستش ضربه ای به پهلوم زد وگفت:

لفظ قلمت از پهنا تـو حلقم

دستمو روی پهلوم گذاشتم وچشم غره ی تـوپی به نفیسه

برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید

دانلود رمان