دانلود رمان یادگاری از گذشته از فاطمه غفرانی 

برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد

دانلود pdf رمان

دانلود رمان یادگـاری از گذشتـه pdf از فاطمه غفرانی با لینک مستقـیم

برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF

  نویسنده این رمان فاطمه غفرانی مـیباشـد

موضوع رمان : عاشقانه/هیجانی/معمایی/اجتماعی

خلاصه رمان یادگـاری از گذشتـه

صدای جیغ و فریاد مـی آمد، زنی با فریاد خدا را صدا مـیزد و مرد راننده از

امام رضایش مدد مـی خـواست … دخترکی در ماشین خـواب بود که با خـوردن

سرش به سقف ماشین چشم باز کرد … دخترک، پدرش را دیـد که دو دستی

فرمان ماشین را چسبیـده و به این طرف و ان طرف مـی چرخاند و ماشینی

که هواپیما وار پرواز مـی کرد … دخترک خـواست جیغ بزند اما نفهمـیـد چه شـد

که خـود را بیرون از ماشین و روی سنگ ریزه های کنار جاده یافت

رمان پیشنهادی:

دانلود رمان معرفت یک عشق

قسمت اول رمان یادگـاری از گذشتـه

دخترک شوک زده بود  نفهمـیـد چه شـد که فقط او بود و سرما هوا و گرمـی آتش …

وقتی به خـود آمد که دیگر صدای جیغ و فریاد ها نمـی آمد … فقط صدای آتش بود

که لحظه به لحظه بیشتر زبانه مـی کشیـد و شعله سرخش گسترده تر مـی شـد …

زبانش بند آمده بود و قدرت تکلمش را از یاد برده بود … دلش مـی خـواست

فریاد بکشـد اما نمـی تـوانست  دلش مـی خـواست بگویـد و طلب کمک کند

برای خاموش کردن آتشی که به جان ماشینشان افتاده بود و داشت زندگیش را مـی سوزاند اما هیچ نگفت

جاده خلوت بود  فقط دخترک بود و خدا و ماشینی که مـی سوخت و زندگیش را هم مـی سوزاند …

انگـار کسی در گوشش خـواند: در رفتن جان از بدن، گویند هر نوعی سخن

من خـود به چشم خـویشتن، دیـدم که جانم مـی رود و دیگر چیزی نفهمـیـد …

کـاغذ را گرفت، از مرد تشکر کرد و بیرون آمد به ارتفاع ساختمان قدیمـی اداره نگـاه کرد

امروز صبح که زنگ زدند و خبر آمد..

برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید

دانلود رمان