دانلود رمان برده من از فاطمه محمدی با فرمت های pdf، اندروید، آیفون، نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم
اهوی شاد با مرگ پدرش بدجوری غصه داره تک و تنها، اما با پیدا کردن اهو توسط عموش دوباره خانواده دار میشه، اما بعد دو سال پسرعموش برای انتقام از پدرش …
خلاصه رمان برده من
سلام بر خوشگل های ملوس من ،من اهو شریفی، سال سوم دبیرستان هستم و ۱۷ سالمه، تک دختر بابا نویدم هستم و مامان نرگسمو در دو سالگی بخاطر سرطان خون از دست دادم و الان با بابام تو یکی از پایین ترین نقطه ی تهران زندگی می کنیم وضع مالی نگو که افتضاح ،تازه کلی هم طلبکار داریم داریم که هیچی از پولشون رو ندادیم (از بقال محل تا قصاب محل) و در کل میشه گفت تقریبا از پس شکممون فقط بر می اییم خب حالا نوبتی هم باشه نوبته اینه که از قیافه خوشگلم بگم که خیلی طرفدار هم دارم.
(اعتماد بنفست تو حلقم) و خیلی لوند و جذابم (عق) اوممممم ،اومم.. موهای بلند مشکیم که تا باسنم میرسه و چشم های درشت تیله ایم و موژه های فر و خوشگلم و دماغ سر بالا و کوچولو و لبای قلوه ایی صورتیم و گونه های برجسته ام به من زیبایی رو می بخشه (اوا مامانم اینا) هیکل خیلی ریزه میزه ایی دارم کلا ۶۸ کیلو ام قدمم بزور به ۱۶۵ میرسه خیلی شیطون و زبون درازم در عین حال پررو هم هستم وقتی عصبی هم بشم صورتم مثل گوجه میشه. مثل استیکر های یاهو خخخ.
حالا میگین تو که فقیری استیکر یاهوت کجا بود؟ یه دوست گل هم دارم که فعلا رفته لندن اسمش مرجانه اون خیلی پولدار بود من که چیزی از موبایل و این چیزا نمی دونستم اون بهم یاد داد الانم که سه سالی میشه که رفته لندن از منم خبر نگرفته!! البته بگما از اول دبستان باهم دوستیم! هعی روزگار!! صدای خرناس بابا منو از جا پروند ،دستمو روی قلبم گذاشتم وبه بابا نگاه کردم از حالت خوابیدنش غش غش خندیدم دهنش یه متر باز بود و تو خودش مثل یه نوزاد جمع شده بود…