دانلود رمان عشق پنهان از ریحانه علی کرم با فرمت های pdf، اندروید، آیفون، نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم
دو فرد که با کینه و نفرت باهم ازدواج کردند آن هم ازدواج اجباری طبق رسوم خانوادگی قربانی خودخواهی عشق خواهر و برادرشان شدند … مردی که در خشونت و بیرحمی یکه تاز تمامی دوران هاست آرزو ها و خوشحالی های دخترک برای انتقام به یغما میبرد، پناه دختری که مجبور به ازدواجی قرار دادی با پسری به نام آهی میشه و…
خلاصه رمان عشق پنهان
سرم را از روی کتابی که داشتم می خوندم بلند کردم و چشمام رو توی کاسه چرخوندم، یه روز نشد از دست این پسره آسایش داشته باشیم، با کلافگی کاغذی لای کتابم گذاشتم و روی تخت رهاش کردم، از اتاق رفتم بیرون و با اخمای در هم رفتم سمتش و با صدایی مثل خودش گفتم: چته باز رم کردی؟ صداتو انداختی سرت فکر کردی اینجوری به خواستت می رسی؟ خسته نشدی از بس خونمونو به خاطرش تو شیشه کردی؟ بسه دیگه، خسته شدم از دستت، هر روز یه اعصاب خوردی درست می کنی!
نفس عمیقی کشیدم و نگاهی به مامان بابا انداختم و دوباره برگشتم سمت پندار، ابروهای مشکی و خوش حالتش رو کشیده بود تو هم و بهم خیره شده بود. سری از تاسف براش تکون دادم و گفتم: -آهو اگه می خواستت، زمین رو به آسمون وصل می کرد، نه که با یه دلیل مسخره بگه نمیشه و تو رو بندازه به جون ما، لطفا ازت خواهش می کنم تمومش کن، چون واقعا دیگه داره صبرم لبریز میشه!
همونجور که ازش دور میشدم زیر لب غرغر می کردم: -اه، یه تابستونم که می تونم استراحت کنم و استرس درس و کنکور و کوفت و مرگ نداشته باشم این شازده فیلش یاد هندستون کرده! رفتم توی اتاقم و در رو بهم کوبیدم، پندار شش سال از من بزرگتر بود، مهندسی معدن خونده بود و تازگیا لیسانسش رو گرفته بود و توی یه شرکت سنگ و معدن مشغول به کار شده بود، توی دوران دانشگاه با دختر از خانواده ی خوب آشنا شده بود و حالا گیر داده بود که باید بریم خواستگاری….